اسلوب معادله :
در نوعی از تمثیل، گاهی دو موضوع گفته شده به گونه ای است که می توان آن دو را برابر با یکدیگر دانست. این ارتباط معنایی بر پایه ی تشبیه است و یکی مصداقی برای دیگری است. به چنین شکلی ازتمثیل، اسلوب معادله گفته می شود که در اشعار شاعران سبک هندی بیش تر از هردوره ی دیگری دیده می شود.
نمونه :
- دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست / جای چشم ابرو نگیرد گر چه او بالاتر است (صائب )
- آدمی پیر چو شد حرص، جوان می گردد / خواب در وقت سحرگاه، گران می گردد (صائب )
- عشق چون آید، برد هوش، دل فرزانه را / دزد دانا می کشد اول چراغ خانه را (زیب النسا)
- سعدی از سرزنش غیر نترسد هیهات / غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را (سعدی )
- بی کمالی های انسان از سخن پیدا شود پسته ی بی مغز چون لب وا کند رسواشود
همان گونه که می بینید هر مصراع از این ابیات یک جمله ی مستقل است و می توان به راحتی جای مصراع ها را عوض کرد.
دود ≈ ابرو بالا نشستن ≈ جای چشم را گرفتن
حرص آدمی ≈ خوا ب پیری ≈ وقت سحرگاه
جوان شدن≈ گران شدن عشق ≈ دزد دانا
هوش دل فرزانه ≈ چراغ خانه از هوش بردن ≈ کشتن چراغ
دل من ≈ مگس غم ≈ عقاب
از پس غم برآمدن≈ افکندن عقاب شعله ≈ چشم
ارسال مثل، تمثیل و اسلوب معادله اغلب یک آرایه به شمار می آید.
نظرات شما عزیزان: