به عبارت دیگر کنایه پوشیده سخن گفتن است درباره ی امری یا دریافت معنی معنی است از طریق استدلال
به چند کنایه توجه کنید:
دور ما یکی رو خط بکش(کنایه از نادیده گرفتن)
چه خاکی به سر بریزم(کنایه از چکار کنم)
توجه:گاهی کنایات به این آسانی یا مشهوری نیست.مثلا:
جهاندار سودابه را پیش خواند
در این مصرع جهاندار کنایه از کی کاووسه
فرق کنایه با استعاره:هر استعاره ای به تشبیه تبدیل میشود ولی کنایه این طور نیست.مثال:
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید/شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد فردا استعاره از قیامت است یا کنایه؟حتما کنایه است چون نمیتوانیم بگوییم فردا مثل قیامت است.
صدف وار گوهر شناس راز/دهان جز به لؤلؤ نکردند باز
لؤلؤ استعاره سخنان با ارزش است چون میتوانیم ان را بع تشبیه تبدیل کنیم:سخنان مثل لؤلؤ با ارزشند...گوهرشناسان راز کنایه از عرفا هستند ولی گوهر شناسان استعاره از عارف است چون میتوانیم به تشبیه تبدیل و پاسخ درستی دریافت کنیم:عارف مثل گوهر شناس است
گاهی تمام بیت به صورت کنایه است:
چه دارد جهان جز دل و مهر یار/مگر توده هایی ز پندارها
تمام بیت کنایه از این است که جهان جز عشق چیزی نیست!!!
نظرات شما عزیزان: